مانی به مدرسه میرود
سه شنبه روز جشن شکوفه ها بود ما ب کلاس رفتیم و اکس انداختم خیلی خوش گذشت خانوم معلم را دیدم
اسم خانم معلم ما خانم رقیب پرور است.فکر می کنم اورا خیلی دوست داشته باشم.
به من هدیه هم دادند. یک جامدادی قشنگ.
چهارشنبه روز اول مهر ماه با سرویس مدرسه ساعت 7 صبح به مدرسه رفتم.
سرویس ما یک سمند سفید است. راننده ما آقای اسحاقی است.
تو مدرسه کلاس بندی شدیم و به کلاس رفتیم.
اسم کلاس ما اول دوستی است.
راستی بابا مهدی تو نوشتن امروز به من کمک کرده است.
روزهای مدرسه خیلی قشنگه و من با نوشتن خاطراتم سعی می کنم همیشه اونها را به یاد داشته باشم.
پایان