Sep 29, 2009

خانوم دکتر دندانپزشک من


این خانوم دکتر دندان پزشک من هست من امروز چهارمین روز بود که پیش او رفتم تا دندانهای خراب من را درست کند.
خانوم دکتر منجذب بسیار مهربان است و با دقت و مهربانی دندانهای من را درست کرد.


Sep 26, 2009

کتابهای من



امروز کتابهایم را در مدرسه گرفتم چنتا اکس از کتابها ببینید

Sep 24, 2009

جشن شکوفه ها




مانی به مدرسه میرود
سه شنبه روز جشن شکوفه ها بود ما ب کلاس رفتیم و اکس انداختم خیلی خوش گذشت خانوم معلم را دیدم
اسم خانم معلم ما خانم رقیب پرور است.فکر می کنم اورا خیلی دوست داشته باشم.
به من هدیه هم دادند. یک جامدادی قشنگ.
چهارشنبه روز اول مهر ماه با سرویس مدرسه ساعت 7 صبح به مدرسه رفتم.
سرویس ما یک سمند سفید است. راننده ما آقای اسحاقی است.
تو مدرسه کلاس بندی شدیم و به کلاس رفتیم.
اسم کلاس ما اول دوستی است.
راستی بابا مهدی تو نوشتن امروز به من کمک کرده است.
روزهای مدرسه خیلی قشنگه و من با نوشتن خاطراتم سعی می کنم همیشه اونها را به یاد داشته باشم.
پایان

Sep 19, 2009


امروز سومین روزی بود که به دندانپزشکی رفتم دوتا دندون پوکردم و یک دندان کشیدم
میخام اکس دندانم را به شما نشان بدهم
دندونم سیا
شد خراب شد خانوم دکتر اونو کشید

Sep 16, 2009

. من امشب افتاری موفسل خور دم
تخم مرغ نیمرو با نان و پنیر

Sep 15, 2009


سلام این اکسی که میبینید اکس
موبایل منه لطفن به سایت
من بیشتار بی یاید. امروز روز بدشانسی بود هر کاریکه کردم بازی ماشین پلی استیشن راه نیافتاد . اخربی خیال شدم

Sep 14, 2009


امشب من در خانه بودم.شب خاله و دایی و مامان جون و بابا جون به خانه ما امدن. امروز من به کلاس موسیقی رفتم کلاس فولوت

Sep 13, 2009


من مانی هستم و هنوز به مدرسه نمیروم ولی می توانم که بنویسم و بخانم